7.سلمانبنحمد (1361-1381ق/1942-1961م). شیخسلمان برای سست کردن مخالفت نمایندگان گروههای حاکم،به پول پراکنی و هراس افکنی پرداخت و برای گمراه سازی مردم اصلاحاتی را نوید داد. در 1361-1363ق/1942-1944م خطرناکترین دشمنان سیاسی برکنار گردیدند. مخالفان سیاسیبه زندان افتادند و جنبش مردم سرکوب شد. پس از جنگ، دگرگونیهای ژرفی پدید آمد وبندرهای امروزین، پلهایی برای ارتباط جزایر به یکدیگر، جادههای مدرن، فرودگاهنمونه برای بزرگترین هواپیماها در شهرهای منامه و مُحرّق، هتلها و باشگاههای نو،مدارس و بیمارستانها ساخته شد. شبکة تلفن و برق و پست گسترش یافت، روزنامههایپرتیراژ به چاپ رسید و انجمنهای ادبی تشکیل گردید.
رویدادهای ایران، در 1370ق/1951م بهویژه ملی شدن نفت، جهش تازهای به جنبش مردم بحرین داد و اعتصابیگسترده شکل گرفت که با دخالت نیروهای انگلیسی و نفاق افکنی میان ایرانیان و عربهایبحرین سرکوب شد.
با اینهمه بزرگترین نمود ناخشنودی مردم در 1373ق/1954م پدیدارشد و این هنگامی بود که رهبران محلی سنی و شیعه کمیتهای برای انجام تظاهرات وسامان دادن اعتصابات عمومی در پشتیبانی از اصلاحات فراگیر سازمان دادند (داک، 40 و 44). سرانجام شیخ با تأسیس شوراهای نسبتاً انتخابی در زمینة بهداشت و آموزش وانتصاب مشاورانی برای تضمین رفتار منصفانة دستگاه قضایی و نظام امنیت عمومی موافقتکرد (همو، 45). اما مردم به زودی دریافتند که این شوراها جنبة فرمایشی دارند ورؤسای انجمنهای شهرداری و مختاران (کدخدایان) همچنان از سوی حاکم منصوب میشوند. اندکی پس از انتخابات شوراهای آموزش و بهداشت در 1375ق/1956م، و همزمان با بحرانآبراه سوئز، شورش مردم اوج تازهای گرفت. زندگی حاکم با تهدید روبهرو شد و مردم بابرپایی تظاهرات خیابانی خواستار انتخابات عمومی مجلس و حق تشکیل اتحادیههای کارگریشدند. پخش خبر ملی شدن آبراه سوئز به این جنبش دامن زد. اعتصاب ادارهها وسازمانهای بحرین فراگیر شد و کارگران شرکت نفت از دادن سوخت به هواپیماهای انگلیسیو فرانسوی که در تجاوز به مصر شرکت داشتند سرباز زدند، در کشور حالت فوقالعادهاعلام شد و سربازان بریتانیایی مردم را سرکوب کردند و رهبران را به زندان انداختند. در حالی که تقاضای تأسیس مجلس ملی برآورده نشده بود، شیخ اطمینان میداد که احکام ومجموعة قوانین کارگری به زودی تدوین خواهد شد. در اواخر 1376ق/1957م بحرین خشم خودرا فرو خورد، اما انگلستان ناچار شد که بلگریو و گروه دیگری از کارمندان دفتر سیاسیرا برکنار کند. با اینهمه، ساخت اصلی حکومت و کل قدرت خاندان حاکم تا مرگ شیخسلمانهمچنان دست نخورده ماند (همو، 45).
8.عیسیبنسلمان (1381ق/1961م). روی کارآمدن شیخعیسی درنگی در جنبش مردم بحرین پدید نیاورد و جبهة رهایی بخش میهنی بحریندر 1382ق/1962م خواستار آزادی و استقلال میهن و اصلاحات دمکراتیک و بیرون راندننیروهای انگلیسی از جزایر بحرین شد. این جنبش در 1385ق/1965م همزمان با اخراج گروهیاز کارگران شرکت نفت بحرین اوج گرفت و تنها با دخالت مستقیم سربازان انگلیسی به کمک 12 رزمناو، و تعقیب خانه به خانه و شکنجة آزادیخواهان خاموش گشت. هم از این رو،شیخعیسی در سال 1386ق/ 1966م پیمان واگذاری بخشی از خاک بحرین را برای تأسیسپایگاه نظامی در برابر دریافت سالانه 5/1 میلیون لیرة استرلینگ امضا کرد. با همةاینها انگلیسیان، به علت عدم احساس امنیت، بر آن شدند تا پایگاه ارتشی خود را ازبحرین به جایی آرمتر انتقال دهند و سرانجام همة نیروهای نظامی خود را از بحرین بهجایی آرامتر انتقال دهند و سرانجام همة نیروهای نظامی خود را از پهنة خلیجفارسبکوچانند. از اینرو چون در 1391ق/1971م مسألة خروج نیروهای انگلیسی از شرق سوئز وخلیجفارس به میان آمد، شاه ایران در زمینة استقلال بحرین به سازمان ملل متحداختیار تام داد. سازمان ملل به دنبال بررسیهای ویتریو وینسپیر گیچیاردی، رئیس دفتراین سازمان در نو، استقلال بحرین را اعلام داشت. شیخعیسی در همان روز با بریتانیاپیمان بست و در سخنرانی روز ملی گفت که کشورش به قانون اساسی نیازمند است (کیهان، 15 فروردین 1349ش)، شیخ در 1392ق/1972م فرمان تشکیل مجلس مؤسسان را صادر کرد وقانون اساسی بحرین مطابق الگوی قانون اساسی کویت و توسط خاندان خلیفه تهیه شد. سرانجام در 1393ق/1973م مجلس ملی بحرین به دنبال برگزاری انتخابات گشوده شد، امانتیجة این انتخابات، خاندان حاکم را به وحشت انداخت زیرا به ادعای دولت، دست چپیهایبحرین پیروزی درخشانی در آن به دست آوردند (کیهان، 18 آذر 1352ش). اما این وضع دیرینپایید و در 1395ق/1975م در پی برخورد میان مجلس و دولت، شیخ فرمان انحلال مجلس راصادر کرد، و برخی از نمایندگان بازداشت شدند، و تا 1403ق/1983م سخنی از بازگشاییمجلس به میان نیامد.
اوضاع اجتماعی و اقتصادی و سیاسی: تا پیش از کشف نفت در 1351ق/1922م، بحرین یک جامعة روستایی بود که زندگی آن بر پایة کشاورزی (در بخشهایشمالی) و صید مروارید و ماهیگیری و بازرگانی میچرخید. ساختار جامعه بر شالودة تباریا ازدواج استوار بود. کارکرد ویژة این نظام که در خاندان حاکم و قبایل متحد آنریشه داشت، زمین و ثروت و قدرت را همچنان در چنگ حاکمان نگاه میداشت و سیاست مبتنیبر دامن زدن به اختلافات مذهبی نیز به تعیین هوین این ساختار یاری میداد. بنابراین، در آغاز سدة 14ق/20م، دو گروه اصلی در بحرین میزیستند: از یک سو نخبگان،شامل خاندان حاکم، زمین داران، بازرگانان بزرگ، بهویژه فروشندگان عمدة مروارید، واز سوی دیگر تودههای مردمِ ناآگاه از مسائل سیاسی (رمیحی، 148). هزینة دستگاهفرمانروا را مالیاتهای بازرگانان و مالیات سرانة قبایل که از سوی مختارها گردآوری وپرداخت میشد، تأمین میکرد و حاکم از قدرتی مطلق برخوردار بود. بیدادگریِ سلطةحاکم تا آنجا دامن میگسترد که حتی بازرگانان ثروتمند برای گریز از فشار آن بهتابعیت بریتانیا درمی آمدند. از اینرو بریتانیا از 1322ق/1904م درصدد برآمد کهپارهای اصلاحات، در راستاری مصالح و هماهنگ با هدفهای خود، به عمل آورد و اختیاراتشیخعیسی را محدود سازد.
گذار از نظم کهنه به نو که بهویژه فاصلة میان سالهای 1336 تا 1344ق/1918 تا 1926م را در برگرفت، تا اندازهای سنیان و شیعیان را بهیکدیگر نزدیک ساخت، امّا شکاف میان آنان را کاملاً از میان نبرد و خاندان حاکم واستعمار بریتانیا بارها از این شکاف برای سرکوب جنبشهای اجتماعی مردم سود جستند. تاپیش از دگرگونی بنیادی اجتماعی بحرین که با نوسازی دستگاه حکومت در پی جنگ جهانیدوم آغاز شد و خواه ناخواه اندیشهها و وشهای تازه را به زندگی اجتماعی و خانوادگیبحرین راه داد، نقش زن در چهار دیواری خانه محدود میشد. تنها زنان ماهیگیری ودهقانان بیرون از خانه کار میکردند و به تمیز کردن و فروختن ماهی میپرداختند و بهشوهران خود در کار کشت و درو محصول یاری میدادند. اما تا 1374ق/1955م، حتی یکسازمان برای زنان در کار نبود تا ایشان بتوانند از راه آن نقشی در اوضاع اجتماعیایفا کنند. در این سال انجمن «نهضه فتاهالبحرین» تشکیل شد که در اصل به زنانخانوادههای نخبه تعلق داشت و برخی خدمات محدود اجتماعی برای خانوادههای تهیدستانجام میداد. 5 سال بعد، انجمن دیگری از زنان طبقات متوسط تشکیل شد که نقش فعالتریایفا کرد و به تأسیس آموزشگاه پرستاری پرداخت. از آن پس سازمانهای دیگری پدید آمد. در سالهای اخیر زنان، گذشته از بانکها و دفاتر خدمات دولتی و صنعت نفت و هتلها، دردستگاه پلیس نیز به کار پرداختهاند. (رمیحی، 154). بر اثر اصلاحاتی که بهویژه پساز ورود بلگریو به بحرین روی داد، آل خلیفه از بسیاری پیوندهای کهنه و مبتنی برسلسله مراتب قبیلهای و قومی چشم پوشید تا قدرت خود را در پرتو نفوذ و اقتداربریتانیا حفظ کند. این حرکت بر اثر فروپاشی صنعت مروارید که زاییدة رونق بازارهایمروارید مصنوعی ژاپن بود، آسانتر شد، زیرا دیگر بازرگانان مروارید یک نیروی سیاسییا اقتصادی مستقیم به شمار نمیآمدند؛ نخبگان آل خلیفه و زمینداران به طبقة بالایتازة جزیره تبدیل شدند و ثروت آنان به دنبال دستیابی بر درآمد نفت نه تنها ساختاراجتماعی را تغییر داد، بلکه به پیدایش یک طبقة میانی انجامید و شرکت نفت بحرین، یابه کار انداختن سرمایههای محلی، در قراردادهای فرعیِ طرحهای خود از آن پشتیبانیکرد. دهقانان، ماهیگیران یا غواصان مروارید به سرعت کار خود را رها میکردند تاب هخدمت دولت و صنایع نفت و دیگر صنایع نو درآیند. یکی از نتایج این وضع آن بود کهفرقههایی که تعصّبات مذهبی، آنان را از یکدیگر جدا میساخت به هم نزدیک شدند (همو، 151). افزایش تقاضا برای کالا که به دنبال کشف نفت پدید آمد به پیدایش نمایندگیهایبازرگانیِ همسو با انحصارات امپریالیستی انجامید که از سوی حکومت و در جهت منافعبازرگانان بزرگ سرپرستی میشد. رشد آگاهی سیاسی مردم که از دهة 20 سدة 20م (1338-1348ق) آغاز شد، و افزایش شمار کارگران، بهویژه در صنایع نفت، بحرین را بارشتهای از جنبشهای اجتماعی و سیاسی پی در پی روبهرو ساخت که بهویژه در 1372 تا 1375ق/1953 تا 1956م به اوج رسید و سالهای سرکوب را به دنبال آورد، اما نقش مؤثریدر پایان 2 قرن سلطة بریتانیا در خلیجفارس و استقلال بحرین در 1391ق/1971م ایفاکرد. با اینهمه، هنوز دشواریهایی هست، زیرا تأسیسات نیروهای دریایی سلطنتی انگلیسدر «جُفیره» به پایگاه هوایی امریکا «آ. اس. یو» تبدیل شده، هرچند هر دو طرف بهشدّت آن را انکار کردهاند (کیهان، 2 خرداد 1363ش).
در سالهای اخیر بحرین شاهدبسیاری فعالیتهای سیاسی و نظامی سازمان یافته بوده است. در 1390ق/1970م تلاشی برایسرنگونی حکومت انجام گرفت که به شدت از انتشار اخبار آن جلوگیری شد. (رمیحی، 157،حاشیه). در 1401ق/1981م کودتای نافرجامی به وقوع پیوست که حکومت بحرین آن را بهایران نسبت داد و ایران آن را به شدت تکذیب کرد (کیهان، 2 خرداد 1363ش). به هر حال،حکومت بحرین، برای پیشگیری از خطرهای احتمالی، مناسبات تنگاتنگی با عربستان سعودیبرپا کرده است و پل دریایی 25 کیلومتری میان عربستان و بحرین که در 1405ق/1985م بهپایان رسیده، گذشته از آنکه بحرین را به «تفریحگاه خلیج» تبدیل کرده، در راستایرسیدن به این هدف ساخته شده است (کیهان، 23 فروردین 1363ش).
مآخذ: باوزیر،سعیدعوض، معالم تاریخالجزیرهالعربیه، عدن، مؤسسهالصبان والشرکاء، 1966م؛ بایندر،غلامعلی، خلیجفارس، خرمشهر، 1317ش؛ داک، آنتونی جان، امارات خلیجفارس، ترجمة مهدیمظفری، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی، 1357ش؛ زرکلی، خیرالدین، الاعلام؛ زرین قلم،علی، سرزمین بحرین، تهران، سیروس، 1337ش؛ کحاله، عمررضا، معجم قبائلالعرب، دمشق،المطبعهالهاشمیه، 1368ق؛ نیز:
Abu Hakima, Ahmad, History of Eastern Arabia, Beirut, Khayats; Adamiyat, Fereydoun, The Bahrain Islands, New York, Praeger, 1955; Rumaihi, M. G., Bahrain-Social and Political change since the First World War, London & New York, Bowker, 1967, p. 150; Tadjbakhche, Gholam-Reza, Laquestion des Iles Bahrein, Paris, 1960.
کاظم برگ نیسی
|